هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

کوچولویی که همه زندگی ما شد

8 ماهگی نبض زندگیمون

هستی من، باورت میشه 8 ماه گذشت. وقتی عکسای هر ماهتو ذخیره میکنم و فایل ماه بعدتو درست میکنم باورم نمیشه که روزا اینجوری داره پشت سر هم میگذره و تو روز به روز بیشتر تو قلبم جا باز میکنی و ما عاشق تر میشیم. این ماه هم اتفاقات جدیدی داشتیم. اول اینکه اولین دندون هستی کوچولوی من تو 7.5 ماهگی در اومد. دقیقا 9/8/92 بود که دست کشیدم رو لثت و دیدم یه کوچولو تیز شده و حالا داره اون دندون نازت بیشتر میاد بیرون و حالا حسابی یاد گرفتی گاز بگیری. عزیزم این چند روز برای اولین بار تو مراسم عزاداری شرکت کردی و البته یه خورده از صداهای بلند میترسیدی ولی خوب کلا مثل همیشه همراهی میکنی. دخمل کوچولوی من حسابی داره شیطون میشه و یاد گرفته بقیه رو دعو...
25 آبان 1392

هستی 7 ماهه من

دختر زیبا روی من 7 ماهه شد. این روزها پشت سر هم میان و میرن و هستی من بزرگ و بزرگ تر میشه و من عاشق و عاشق تر. دختر نازم 7 ماهگیتو با تاخیر بهت تبریک میگم عزیزم چون هفته قبل یه خورده کار داشتم و اخر هفته با باباجون و مامان جون رفتیم قشم. دخترم مثل همیشه فوق العاده بود و همه عاشقش شده بودن. انقدر خوب بودی و اذیت نکردی که مصمم شدیم بازم بریم مسافرت. هوای قشم خوب بود و ما کلی خرید کردیم. جزیره هنگام هم میخواستیم بریم ولی چون جمعه هوا یه خورده گرم بود ترسیدیم دخترم گرما زده بشه و نرفتیم و بازم رفتیم بازار. انشاالله بزرگتر که شدی میریم جزیره هنگام تا دخملم هم اونجا رو ببینه. اینم چند تا عکس از ماهی که گذشت و سفر قشم:  ...
5 آبان 1392
1